هلیا با می می مامان بای بای نمیکنه
ملوسک مامان سلام حدود یه ماه از دو سالگیت میگذره و من شما هنوزه دلمون نیومده با می می خداحافظی کنیم
نویسنده :
مامان هلیا
1:09
روز قبل تولدت
هلیای من سلام دختر گلم فردا تولدته و من دارم واسه مهمونی فردا اماده میشم خیلی خسته شدم شما دخمل نازمم دو ساعت میشه خوابیدی داشتم کارای خونه رو میکردم یکسره صدای آله (اره) گفتنت تو گوشم بود دلم پر کشید برای حرف زدن با تو .دختر من هلیای عزیز تر از جانم دوست دارم بدونی عشق من به تو بی انتهاست خسیللللللللسی دوست دارم
نویسنده :
مامان هلیا
19:45
دختر که باشی
عشق دختر که باشی می دونی اولین عشق زندگیت پدرته دختر که باشی میدونی محکم ترین پناهگاه دنیا آغوش گرم پدرته دختر که باشی میدونی مردانه ترین دستی که میتونی تو دستات بگیری و بعدش دیگه از هیچی نترسی دستای مهربون و گرم پدرته ..... دختر که باشی میدونی همه دنیا پدرته .... دختر که باشی میدونی هر جای دنیا که باشی چه کنارت باشه چه نباشه قویترین فرشته نگهبان زندگیت پدرته.. دخترم همیشه بابایی رو بیشتر از من دوست داشته باششق پدری.. دختر که باشی می دونی اولین عشق زندگیت پدرته دختر که باشی میدونی محکم ترین پناهگاه دنیا آغوش گرم پدرته دختر که باشی میدونی مردانه ترین دستی که میتونی تو دستات بگیری و بعدش د...
نویسنده :
مامان هلیا
3:18
نی نی های زهرا جون
دردونه مامان سلام یه خبر خوب واست دارم قراره به دوستتات یه دونه اضافه شه زهرا جون امروز رفته بود سونو فهمیدیم دوقلوهاش یه دختر ویه پسره اخه قبلا گفته بودن دوتاشون پسملند
نویسنده :
مامان هلیا
3:13
دختر داشتن
برای تک ستاره زندگیم دخترم : ازدخترت نوشتن وبرای چون تویی نوشتن به سختی همون لحظه هاییه که دلت پَرمیکشه برای بازیگوشی وبهت میگیم هیس . . . ! وبه شیرینیه اون نگاه پرمهروپررمزورازتوست وقتی همه چی آرومه . . نمیخوام بگم تواولین وتنهاطعم شیرین زندگیم بودی ،امامیخوام بدونی که توطعم شیرین اولین تجربه های مادرشدنم بودی . . اولین باری که چشمهایم به چشمهای درشت وسیاهت توی صورت گردِسرخ وسفیدو پف دارت تلاقی کردوتاصبح بهت خیره مونده بودم ، فکرکردم مادرشدن قشنگترین حس دنیاست . . اولین باری که باصدای گریه ات توخواب وبیداری ازجاپریدم ،فکرکردم مادربودن بزرگترین مسولیت زندگیه . . اولین ب...
نویسنده :
مامان هلیا
11:28
اولین حمام بدون گریه نفس من
عزیزمامان سلام دختر گلم امشب اولین دفعه بعد از دوران نوزادیت بود که تویس حمام گریه نکردی و کلی اب بازی کردی
نویسنده :
مامان هلیا
2:45
متنی زیبا و خواندنی در گفتگو با حضرت آدم
نامت چه بود؟آدم فرزند؟من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت محل تولد؟بهشت پاك اینك محل سكونت؟زمین خاك آن چیست بر گرده نهادی؟امانت است قدت؟روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك اعضاء خانواده؟حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك روز تولدت؟روز جمعه، به گمانم روز عشق رنگت؟اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه چشمت؟رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان وزنت ؟نه آنچنان سبك كه پرم دئر هوای دوست ... نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك جنست ؟نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا شغلت ؟در كار كشت امیدم شاكی تو ؟خدا نام وكیل ؟آن هم خدا جرمت؟یك سیب از درخت وسوسه تنها همین ؟همین !!!! حكمت؟تبعید در زم...
نویسنده :
مامان هلیا
23:14
روز مرد
کودک و خدا
کودک نجوا کرد:خدایا با من صحبت کن و یک چکاوک در چمنزار آواز خواند ولی کودک نشنید پس کودک فریاد زد:خدایا با من صحبت کن!و آذرخش در آسمان غرید ولی کودک متوجه نشد کودک فریاد زد :خدایا یک معجزه به من نشان بده و یک زندگی متولد شد ولی کودک نفهمید کودک در نا امیدی گریه کرد و گفت: خدایا مرا لمس کن و بگذار تو را بشناسم،پس خدا نزد کودک آمد و او را لمس کرد ولی کودک بالهای پروانه را شکست و در حالی که خدا را درک نکرده بود از آنجا دور شد
نویسنده :
مامان هلیا
2:36